هرگونه عمل سیاسی بجا به درک درست از حکومت اسلامی ایران گره خورده است! حکومت اسلامی دولتی شبه توتالیتر است . حاصل جنبش توده ای است که از مهر۵۷ ذیل رهبری کاریزماتیک ایت الله خمینی قرار گرفت! هانا ارنت در کتاب توتالیتاریسم در قدرت بدرستی تاکید میکند که به محض به قدرت رسیدن جنبش توتالیتر در یک کشور حکومت جدید به دو اردوی قدرت تقیسم می شود. راس حاکمیت در اختیار رهبر جنبش توتالیتر است که میکوشد بر اساس قوانین فرا زمانی فرامکانی و با گسترش جنبش در سراسر جهان قدرت خود را تداوم بخشد و دولت که با اتکا به دستگاه بورکراسی میکوشد به قوانین موضوعه کشوری تکیه کند و سیاست دیپلماتیک را برای ارتباط با جهان پیش گیرد. در ایران درستی این تحلیل آرنت از سال ۵۷ خود را نشان داده است. رهبری جنبش شبهتوتالیتر شیعه “ولی فقیه “همواره با دولت مستقر در اختلاف بوده است چون نگرش ایندو و شیوه حکومتداری شان متفاوت است. دو استثنا در این میان دولت میرحسین موسوی بوده است و دولت احمدی نژاد. دولت موسوی بدلیل پیش بردن جنگ به شیوه جنبشی دولت جنبش بود و با رهبری هم اهنگ و دولت احمدی نژاد با کوشش آیتالله خامنهای شکل گرفت که کوشید دولت بورکراتیک را به زایده رهبری خودش بدل کند و شیو ه های جنبش را در دولت باب کند .
از اینرو در ایران سیاست درست از سوی کنشگران باید تقویت گروههای سیاسیی باشد که «عادی سازی» حکومت را پیش میبرند . شرکت در انتخابات در ایران بدلیل وجود اردوی دوگانه قدرت و تقویت جناحی که میکوشد حکومت را عادی کند ضروری است. ایت الله خامنهای بدرستی این را درک کرده است که “عادی سازی ” حکومت اسلامی به مفهوم بی معنا شدن وجود رهبری جنبش ولی فقیه است . او در سخنرانی برای سپاه پاسداران که پلیس ایده لوژیک حکومت شبه توتالیتر اسلامی است تاکید کرد «تغییر سیاست های نظام برابر با تغییر نظام است».
↧
توسط: شاهد
↧